داستان های کوتاه!!!!!!!!!!

آی قصه قصه قصه!!!!!!!!

آی قصه قصه قصه!!!!!!!!

نون و پنیر و پسته!!!!!!!!!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

بازی روزگار

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۸ ب.ظ

روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کردکه برای گذران زندگی وتامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از ای خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.

روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقی مانده است واین در حالی بود که شدیدا احساس گرسنگی می کرد.....

تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا در خواست کند.

به طور اتفاقی درب خانه ای را زد.دختر جوان وزیبایی درب خانه را باز کرد.پسرک بادیدن چهره ی زیبا ی دختر دستپاچه شدوبه جای غذا ،فقط یک لیوان آب درخواست کرد.دخترک که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود،بجای آب برایش یک لیوان شیر بزرگ آورد.پسر به آرامی شیر را سر کشید وگفت:((چقدر باید به شما بپردازم؟))دختر پاسخ داد:((چیزی نباید بپردازی ،مادر به ما آموخته که نیکی ما ازایی ندارد.))پسرک گفت :((پس من از صمیم قلب از شما سپاس گزاری می کنم.))

سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند واو را برای ادامه معالجات به شهر دیگری فرستادندتا در بیمارستانی مجهز ،متخصصینی نسبت به درمان او اقدام کنند.دکتر هوارد کلی، جهت برسی وضعیت بیمار وارائه ی مشاوره فراخوانده شد.هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی  در چشمانش درخشید. بلافاصله بلند شد وبه اتاق بیمار رفت.لباس پزشکی اش رابه تن کردو برای دیدن مریضش وارد اتاق شد.

در اولین نگاه اورا شناخت . سپس به اتاق مشاوره بازگشت تا هرچه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.از ان روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سرانجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ،پیروزی از ان دکتر کلی بود .آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تایید نزد او برده شد. گوشه ی صورت حساب چیزی نوشت. ان را درون پاکتی گذاشت وبرای زن ارسال کرد.زن از باز کردن پاکت ودیدن صورت حساب واهمه داشت . مطمون بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد. سرانجام  تصمیم گرفت پاکت را باز کندوپاکت را باز کرد .چیزی توجهش را جلب کرد.چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود. آهسته  آن را خواند:

((بهای این صورت حساب قبلا بایک لیوان شیر پرداخت شده است.))

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۹
مهلا یوسفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی