داستان های کوتاه!!!!!!!!!!

آی قصه قصه قصه!!!!!!!!

آی قصه قصه قصه!!!!!!!!

نون و پنیر و پسته!!!!!!!!!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

مَردی , شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال ، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۴ ، ۲۰:۲۳
مهلا یوسفی

ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻫﺮ
ﺩﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺁﯾﺎ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ
ﻫﺴﺘﻨﺪ ؟
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۲۹
مهلا یوسفی

ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﻣﯿﺸﻦ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ

ﮐﻨﻨﺪ ﭘﺪﺭِ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ . ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ

ﺭﺿﺎﯾﺖ ﭘﺪﺭ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﻩ،ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺴﺮ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﻪ 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۱۷
مهلا یوسفی

درژاپن مردمیلیونری  برای دردچشمش درمانی پیدا نمیکرد

بعداز ناامید شدن ازاطباء پیش راهبی رفت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۱۴
مهلا یوسفی

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﺎﺩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﭘﯿﺶ ﭘﺴﺮﺵ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺑﺸﻪ !
ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺸﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ پنج ﺳﻮﺍﻝ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﯼ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۱۰
مهلا یوسفی

وقتی سارا دخترک هشت ساله‌ای بود ، شنید که پدر و مادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می‌کنند. فهمید که برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۰۸
مهلا یوسفی

مردی می خواست تا یک طوطی سخنگو بخرد،
طوطی های متعددی را دید و قیمت جوان ترین و زیباترین شان را پرسید.
فروشنده گفت: "-این طوطی؟ سه چهار میلیون! ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۳ ، ۰۹:۳۶
مهلا یوسفی

1-افزایش بار علمی به طور ناخواسته!

2-رواج فرهنگ غلط پاچه خواری!برای معلمان!

3-کمبود شدید خواب و کاهش زمان لالا از هفت ساعت به هفت دقیقه!

4-افزایش خشونت علیه حیوانات(خر زنی!!!)!

5-چپ وچول شدن چشم ها بر اثر روش های غلط تقلب!

6-سردرد حاصل از تمر کز شدید برای یافتن راه های مدرن تقلب!!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۴:۳۴
مهلا یوسفی

روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کردکه برای گذران زندگی وتامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از ای خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.

روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقی مانده است واین در حالی بود که شدیدا احساس گرسنگی می کرد.....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۳ ، ۱۵:۵۸
مهلا یوسفی

شما همواره فردی گران قدر ،ارزنده ومفید هستید. نه به این دلیل که دیگران چنین می گویند نه به خاطر این که فردی کامیابید نه به این جهت که ثروت فراوانی دارید؛خیر.

تنها به این دلیل که شما چنین باور و اندیشه ای را بر گزیده اید.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۶:۲۲
مهلا یوسفی